ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر
چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر
ای مرمر سینه ی تو در آن طرفه پیراهن سبز
از خرمن یاس ، در بستر سبزه ها دلرباتر
ای خنده های زلال تو در گوش ذرات جانم
از ریزش می به جام آسمانی تر و خوش صداتر
بگذار راز دلم را بدانی : تو را دوست دارم
ای با من از رازهایم صمیمی تر و بی ریاتر
آری تو را دوست دارم ،وگر این سخن باورت نیست
اینک نگاه ستایشگرم از زبانم رساتر
سراینده : زنده یاد حسین منزوی
پاورقی : در این پست ، غزل به صورت کامل درج نشده است.