کد قفل کردن راست کليک

در که نگیرد نفسِ آشنا؟





خوانش شعر از امیررضا خانلاری

ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا

از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!

قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟

مرغِ سلیمان چه خبر از سبا؟

بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟

یا سخنی می‌رود اندر رضا؟

از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟

با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟

بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست

بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا

گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف

چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟

آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد

نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد

صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دستِ مرگ

دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحت است

درد کشیدن به امیدِ دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ

ور چو دفم پوست بدرّد قَفا

هر سَحر از عشق دمی می‌زنم

روزِ دگر می‌شنوم بر ملا

قصهٔ دردم همه عالَم گرفت

در که نگیرد نفسِ آشنا؟

گر برسد نالهٔ سعدی به کوه

کوه بنالد به زبانِ صدا

 

شناسنامه شعر 

سراینده : سعدی شیرازی

قالب : غزل

وزن : مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)

  • خیلی عالی، خوانش از خودتون بود؟

     

    نوشتن شعر برای من همیشه مشکل ساز بوده توی بخش وزن...

    پاسخ:
    سپاس دوست هم اسم 
    بله خوانش از خودم بود بیشتر سعی کردم جدای خواندن  شعر به اجراش بپردازم برای مثال به کلمه خوف که رسیدم مثل انسانی هراسناک سعی کردم با تته پته و لکنت اون کلمات را ادا کنم 
    برای من هم وزن اسب چموشی است که رام نمیشه به این سادگی 
     تا زمانی که تسلط به وزن حاصل نشده باشه همچنان باب سرودن شعر سپید و منثور  باز هست 
    از دریافتن این موضوع که ذوق شعر دارید بسی خرسندیم:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">